کاش میفهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی بمان . . .
نه اینکه شانه بالا بیندازی و ارام بگویی هرطور راحتی . . .
.
.
.
به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن .
بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند . . .
.
.
.
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .
.
.
.
عشق لطف های بی نهایت می کند
خنده از لطفت شکایت می کند
گریه از قهرت شکایت می کند
این دو پیغام مخالف درجهان از یکی دلبر حکایت می کند . . .
.
.
.
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است !
در پایان زندگی خواهیم گفت : کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم . . .
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر . . .
.
.
.
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم / بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .
.
.
.
قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تو را میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .
.
.
.
با وجود اینکه گفتی ، دیگه قهرم تا قیامت
با تموم سادگی هام ، گفتم اما به سلامت
پیش از این نگفته بودی ، غیر ماکسی روداری
توی غم ها توی شادی ، سر روی شونش میذاری
.
.
.
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .
.
.
.
بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
.
.
.
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .
.
.
.
دوست دارم برکه باشی بحر نباشی / الهی من بمیرم ولی با من قهر نباشی .
.
.
.
یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .
.
.
.
دوستی را دوست ، معنی می دهد
قهر هم با دوست ، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود ، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است
.
.
.
شنیدم بوسه پلی است میان قهر و آشتی . . .
طالب شدم هی قهر کنیم هی آشتی !
.
.
.
گل اگر خار نداشت ،
دل اگر بی غم بود ،
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود ،
اسارت قهر اشتی همه بی معنا بود . . .